جامعه و فرهنگ

اگرچه بسیاری از بیماری ها (مانند نارسایی قلبی) ممکن است پیش آگهی بدتری نسبت به اکثر موارد سرطان داشته باشند، سرطان موضوع ترس و تابو گسترده است. تعبیر «بیماری طولانی» برای توصیف سرطان‌هایی که منجر به مرگ می‌شود، هنوز معمولاً در آگهی‌های ترحیم استفاده می‌شود، به‌جای نام‌گذاری صریح بیماری، که منعکس کننده یک انگ آشکار است. سرطان همچنین به عنوان “کلمه C” شناخته می شود. Macmillan Cancer Support از این اصطلاح برای کاهش ترس از بیماری استفاده می کند. در نیجریه، یک نام محلی برای سرطان به انگلیسی به عنوان “بیماری که قابل درمان نیست” ترجمه می شود. این باور عمیق که سرطان لزوماً یک بیماری دشوار و معمولاً کشنده است، در سیستم‌هایی که جامعه برای جمع‌آوری آمار سرطان انتخاب می‌کند، منعکس می‌شود: شایع‌ترین شکل سرطان – سرطان‌های پوست غیر ملانومایی، که حدود یک سوم موارد سرطان را در سراسر جهان تشکیل می‌دهد. اما تعداد بسیار کمی از مرگ و میرها – به طور خاص از آمار سرطان مستثنی می شوند زیرا به راحتی درمان می شوند و تقریباً همیشه درمان می شوند، اغلب در یک روش کوتاه و سرپایی.

تصورات غربی از حقوق بیماران برای افراد مبتلا به سرطان شامل وظیفه افشای کامل وضعیت پزشکی به فرد و حق مشارکت در تصمیم گیری مشترک به گونه ای است که به ارزش های خود فرد احترام بگذارد. در فرهنگ های دیگر، حقوق و ارزش های دیگر ارجحیت دارند. به عنوان مثال، بیشتر فرهنگ های آفریقایی به جای فردگرایی به کل خانواده ها اهمیت می دهند. در بخش‌هایی از آفریقا، معمولاً آنقدر دیر تشخیص داده می‌شود که درمان امکان‌پذیر نیست و درمان، اگر اصلاً در دسترس باشد، به سرعت خانواده را ورشکست می‌کند. در نتیجه این عوامل، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی آفریقایی تمایل دارند به اعضای خانواده اجازه دهند تصمیم بگیرند که آیا، چه زمانی و چگونه تشخیص را فاش کنند، و آنها تمایل دارند این کار را به آرامی و مدارا انجام دهند، زیرا فرد علاقه و توانایی مقابله با اخبار تلخ را نشان می دهد. . مردم کشورهای آسیایی و آمریکای جنوبی نیز تمایل دارند رویکرد آهسته‌تر و کمتر صریح‌تری را نسبت به آنچه در ایالات متحده و اروپای غربی ایده‌آل می‌شود، برای افشای اطلاعات ترجیح دهند، و معتقدند که گاهی اوقات بهتر است در مورد تشخیص سرطان به آنها گفته نشود. به طور کلی، افشای تشخیص شایع تر از قرن بیستم است، اما افشای کامل پیش آگهی برای بسیاری از بیماران در سراسر جهان ارائه نمی شود.

در ایالات متحده و برخی فرهنگ‌های دیگر، سرطان به عنوان بیماری تلقی می‌شود که باید برای پایان دادن به «شورش مدنی» با آن «جنگ» کرد. جنگ علیه سرطان در ایالات متحده اعلام شد. استعاره های نظامی به ویژه در توصیف اثرات انسانی سرطان رایج است و هم بر وضعیت سلامتی بیمار و هم بر نیاز به انجام اقدامات فوری و قاطع خود به جای تأخیر، نادیده گرفتن یا تکیه کامل به دیگران تأکید می کند. استعاره های نظامی همچنین به منطقی کردن درمان های رادیکال و مخرب کمک می کند.

در دهه 1970، یک درمان جایگزین نسبتا محبوب سرطان در ایالات متحده، شکل تخصصی گفتار درمانی بود که بر اساس این ایده بود که سرطان ناشی از نگرش بد است. اعتقاد بر این بود که افرادی با “شخصیت سرطانی” – افسرده، سرکوب شده، از خود نفرت دارند و از ابراز احساسات خود می ترسند – از طریق میل ناخودآگاه سرطان را نشان داده اند. برخی از روان درمانگران ادعا کردند که درمان برای تغییر دیدگاه بیمار نسبت به زندگی، سرطان را درمان می کند. از جمله تأثیرات دیگر، این باور به جامعه این امکان را می دهد که قربانی را به خاطر ایجاد سرطان (با «خواستن» آن) یا جلوگیری از درمان آن (با تبدیل نشدن به فردی شاد، نترس و دوست داشتنی کافی) سرزنش کند. همچنین اضطراب بیماران را افزایش داد، زیرا آنها به اشتباه معتقد بودند که احساسات طبیعی غم، خشم یا ترس زندگی آنها را کوتاه می کند. این ایده توسط سوزان سونتاگ که در سال 1978 در دوران نقاهت پس از درمان سرطان سینه، کتاب بیماری را به عنوان استعاره منتشر کرد، مورد تمسخر قرار گرفت. اگرچه ایده اصلی اکنون به طور کلی بیهوده تلقی می شود، این ایده تا حدی به شکل کاهش یافته با باوری گسترده، اما نادرست وجود دارد که پرورش عمدی عادت مثبت اندیشی باعث افزایش بقا می شود. این تصور به ویژه در فرهنگ سرطان سینه قوی است.

یک ایده در مورد اینکه چرا افراد مبتلا به سرطان سرزنش یا انگ می شوند، که فرضیه جهان عادلانه نامیده می شود، این است که سرزنش سرطان به خاطر اعمال یا نگرش های بیمار به مقصران اجازه می دهد تا دوباره حس کنترل خود را به دست آورند. این مبتنی بر اعتقاد مقصران است که جهان اساساً عادلانه است و بنابراین هر بیماری خطرناکی مانند سرطان باید نوعی مجازات برای انتخاب های بد باشد، زیرا در دنیای عادلانه، اتفاقات بد برای افراد خوب رخ نمی دهد.

اثر اقتصادی

کل هزینه های مراقبت های بهداشتی برای سرطان در ایالات متحده 80.2 میلیارد دلار در سال 2015 برآورد شد. حتی اگر هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی مرتبط با سرطان در طول دهه‌های اخیر به صورت مطلق افزایش یافته است، سهم هزینه‌های بهداشتی اختصاص داده شده به درمان سرطان بین سال‌های 1960 و 2004 نزدیک به 5 درصد باقی مانده است. الگوی مشابهی در اروپا مشاهده شده است که در آن حدود 6 درصد از کل هزینه های مراقبت های بهداشتی صرف درمان سرطان می شود. سرطان علاوه بر مخارج مراقبت های بهداشتی و مسمومیت مالی، هزینه های غیرمستقیم را در قالب کاهش بهره وری ناشی از روزهای بیماری، ناتوانی دائمی و ناتوانی و همچنین مرگ زودرس در سن کار ایجاد می کند. سرطان همچنین هزینه هایی را برای مراقبت غیررسمی ایجاد می کند. هزینه های غیرمستقیم و هزینه های مراقبت غیررسمی معمولاً بیش از هزینه های مراقبت های بهداشتی سرطان تخمین زده می شود.

محل کار

در ایالات متحده، سرطان به عنوان یک وضعیت محافظت شده توسط کمیسیون فرصت های شغلی برابر (EEOC) گنجانده شده است، که عمدتاً به دلیل پتانسیل سرطان است که اثرات تبعیض آمیز بر کارگران دارد. اگر کارفرما باور نادرست داشته باشد که فرد مبتلا به سرطان قادر به انجام صحیح کار نیست و ممکن است بیشتر از سایر کارمندان درخواست مرخصی استعلاجی کند، تبعیض در محل کار ممکن است رخ دهد. همچنین در صورت وجود، کارفرمایان ممکن است بر اساس تصورات نادرست در مورد ناتوانی های سرطانی تصمیماتی برای استخدام یا اخراج بگیرند. EEOC دستورالعمل های مصاحبه را برای کارفرمایان و همچنین لیستی از راه حل های ممکن برای ارزیابی و پذیرش کارکنان مبتلا به سرطان ارائه می دهد.

طلاق اختلاف جنسیتی

زنان شش برابر بیشتر از مردان پس از تشخیص سرطان یا مولتیپل اسکلروزیس از هم جدا یا طلاق می‌گیرند. پزشکان در بخش‌های عصبی-انکولوژی متوجه شدند که طلاق تقریباً منحصراً زمانی اتفاق می‌افتد که همسر بیمار بود.

سی تی اسکن کرونر که مزوتلیومای بدخیم را نشان می دهد 

افسانه: → تومور ←، ✱ پلورال افیوژن مرکزی، 1 و 3 ریه، 2 ستون فقرات، 4 دنده، 5 آئورت، 6 طحال، 7 و 8 کلیه، 9 کبد

مقالات سرطان