سابقه سرطان
سرطان در تمام تاریخ بشر وجود داشته است. اولین گزارش مکتوب در مورد سرطان مربوط به سال 1600 قبل از میلاد در پاپیروس ادوین اسمیت مصری است و سرطان سینه را توصیف می کند. بقراط (حدود 460 قبل از میلاد – حدود 370 قبل از میلاد) انواع مختلفی از سرطان را توصیف کرد و از آنها با کلمه یونانی سرطانς karkinos (خرچنگ یا خرچنگ) یاد کرد. این نام از ظاهر سطح بریده یک تومور بدخیم جامد گرفته شده است، با “وریدهای کشیده شده از همه طرف به عنوان حیوانی که خرچنگ پاهای خود را دارد، از آنجا نام خود را گرفته است”.
جالینوس اظهار داشت که “سرطان سینه به دلیل شباهت خیالی به یک خرچنگ که توسط طولانی شدن جانبی تومور و وریدهای متسع مجاور ایجاد می شود، به این نام خوانده می شود”. سرطان لاتین، همچنین به معنی خرچنگ و جراحی توصیه شده به عنوان درمان است. جالینوس (قرن دوم پس از میلاد) با استفاده از جراحی مخالفت کرد و به جای آن داروهای تطهیر کننده را توصیه کرد. این توصیه ها تا حد زیادی برای 1000 سال پابرجا بود.
در قرن های 15، 16 و 17، برای پزشکان قابل قبول بود که اجساد را برای کشف علت مرگ تشریح کنند. پروفسور آلمانی ویلهلم فابری معتقد بود که سرطان سینه ناشی از لخته شدن شیر در مجرای پستانی است. پروفسور هلندی فرانسوا د لا بو سیلویوس، از پیروان دکارت، معتقد بود که همه بیماری ها نتیجه فرآیندهای شیمیایی است و مایع لنفاوی اسیدی عامل سرطان است. نیکلاس تولپ معاصر او معتقد بود که سرطان سمی است که به آرامی گسترش می یابد و به این نتیجه رسید که مسری است.
پزشک جان هیل در سال 1761 استشمام تنباکو را عامل سرطان بینی توصیف کرد. به دنبال این گزارش در سال 1775 توسط جراح بریتانیایی پرسیوال پات، کارسینوم دودکشروب، سرطان کیسه بیضه، یک بیماری شایع در بین دودکشکنها بود. با استفاده گسترده از میکروسکوپ در قرن 18، کشف شد که “سم سرطان” از تومور اولیه از طریق غدد لنفاوی به نقاط دیگر (“متاستاز”) گسترش می یابد. این دیدگاه از این بیماری برای اولین بار توسط جراح انگلیسی کمبل دی مورگان بین سال های 1871 و 1874 ارائه شد.
حکاکی با دو نما از یک زن هلندی که توموری از گردنش در سال 1689 برداشته شد